راهنمای جامع تارگتینگ در مارکتینگ: ابزارها، استراتژی‌ها، و تأثیرات برتر تبلیغات هدفمند

مقدمه:

در دنیای پویا و رقابتی امروزه، هر کسب و کاری برای دستیابی به موفقیت و جلب توجه مخاطبان نیازمند راهکارهای نوآورانه در زمینه مارکتینگ و تبلیغات است. یکی از استراتژی‌های برجسته که به شرکت‌ها این امکان را می‌دهد تا تبلیغات خود را به دقت و هوشمندانه به هدفگذاری کنند، تارگتینگ است.

در این مقاله، به بررسی جامع تارگتینگ (Targeting ) در مارکتینگ می‌پردازیم؛ از ابزارها و تکنیک‌های مورد استفاده تا اهمیت و تأثیرات برتر تبلیغات هدفمند.

اصلا تارگتینگ چیست؟

تارگتینگ (Targeting) یک مفهوم مهم در زمینه بازاریابی و فروش است و به هدف‌گذاری و تمرکز بر روی گروه‌های خاص از مشتریان یا بازارها اشاره دارد. این اصطلاح به کارگیری استراتژی‌ها و تکنیک‌ها برای جلب و خدمت به یک نهاد خاص یا گروه مشتریان با نیازها و خصوصیات مشخص می‌پردازد.

استفاده از تارگتینگ در مارکتینگ و فروش به کسب و کارها کمک می‌کند تا منابع خود را به بهترین شکل ممکن استفاده کنند، پیام‌های مؤثرتری ارائه دهند و باعث افزایش نرخ تبدیل و موفقیت در بازار شوند.

مفهوم تارگتینگ در فروش و در مارکتینگ چیست و چه تفاوت هایی دارند؟

تارگتینگ در فروش و مارکتینگ دو مفهوم مرتبط اما با تفاوت‌هایی هستند که در زیر توضیح داده شده‌اند:

تارگتینگ در مارکتینگ:

تارگتینگ در مارکتینگ به هدف‌گذاری برنامه‌ریزی شده برای جلب مخاطبان خاص یا بازارهای خاص اشاره دارد.

هدف این است که اطلاعات تبلیغاتی و تبلیغات به گروه‌های خاص از مخاطبان هدف منطبق با ویژگی‌ها و نیازهای آن گروه ارائه شود.

مارکتینگ تارگت شده کمک می‌کند تا یک شرکت یا برند، پیام‌های خود را به دقت به مخاطبان مناسب ارسال کند و از منابع موثرتری برای تبلیغات و بازاریابی استفاده کند.

تارگتینگ در فروش:

تارگتینگ در فروش به استفاده از اطلاعات مشتریان برای شناسایی فرصت‌های فروش و ارائه محصولات و خدمات به مشتریان خاص اشاره دارد.

در این مفهوم، تارگتینگ به معنای تمرکز بر روی مشتریانی است که احتمال بالایی دارند محصول یا خدمات را خریداری کنند. این اطلاعات ممکن است شامل رفتارهای خرید گذشته، نیازها، و علاقه‌های مشتری باشد.

هدف تارگتینگ در فروش افزایش نرخ تبدیل و بهبود عملکرد فروش است.

تفاوت‌ها:

1. دامنه تارگت:

مارکتینگ: تمرکز بر روی جلب توجه گروه‌های خاص از بازار یا مخاطبان.

فروش: تمرکز بر روی شناسایی و جلب مشتریان خاص جهت افزایش فروش.

2. هدف:

مارکتینگ: افزایش شناخت برند، جلب توجه، ایجاد نیاز در بازار.

فروش: ارتقاء فرآیند فروش و افزایش نرخ تبدیل.

3. اطلاعات مورد استفاده:

مارکتینگ: اطلاعاتی که به ویژگی‌ها و نیازهای بازار و گروه‌های هدف اشاره دارد.

فروش: اطلاعات مشتریان، رفتارهای خرید گذشته، و نیازهای خاص هر مشتری.

به طور خلاصه، تارگتینگ در مارکتینگ بر روی جلب توجه و جذب مخاطبان خاص تمرکز دارد، در حالی که تارگتینگ در فروش بیشتر بر روی شناسایی و خدمت به مشتریان خاص جهت افزایش فروش تمرکز دارد.

آیا تارگتینگ در برند سازی هم وجود دارد؟

بله، تارگتینگ یک اصطلاح کلی است که در ابتدا در زمینه مارکتینگ و فروش مطرح شد، اما می‌تواند به برند سازی نیز ارتباط داشته باشد. در برند سازی، تارگتینگ به هدف‌گذاری و مخاطب‌گرایی برند به منظور جلب و تاثیرگذاری بر یک گروه خاص از مشتریان اشاره دارد.

در فرآیند برند سازی، شرکت‌ها سعی می‌کنند تصویری خاص و مطلوب از برند خود ایجاد کنند و این تصویر را به مشتریان منتخبی که با ارزش‌ها و نیازهای برند همخوانی دارند، منتقل کنند. این امر شامل ایجاد یک پیشنهاد منحصر به فرد ، تبیین مزایای محصول یا خدمات برند، و ارتباط مستقیم با نیازها و اراده‌های گروه‌های خاص از مشتریان می‌شود.

با تارگتینگ در برند سازی، برند سعی می‌کند با تمرکز بر روی مشتریان خاص و ارتباط نزدیک با آنها، ارتباط قوی‌تر و مؤثرتری با مخاطبان برقرار کند. این کار به شناخت بهتر از نیازها، اراده‌ها و انتظارات مشتریان کمک می‌کند و برند را در بازار بهتر و قابل تمیزتری جا داده و تقویت می‌کند.

تعریف فروش؟ تعریف بازاریابی؟ تعریف برند سازی؟

1. تعریف فروش:

– فروش فرآیندی است که در آن محصولات یا خدمات به مشتریان عرضه می‌شوند به گونه‌ای که منجر به خرید و تبدیل مشتریان به خریداران محصولات یا خدمات می‌شود. در این فرآیند، ارتباط مستقیم با مشتری، مذاکره، اقناع و بستن معاملات تجاری نقش اساسی ایفا می‌کند. هدف اصلی فروش افزایش درآمد و فروش محصولات یا خدمات است.

2. تعریف بازاریابی:

– بازاریابی یک فعالیت استراتژیک و گسترده است که در آن تمام مراحل از تحقیقات بازار تا فرآیند تبلیغات محصول یا خدمات، توزیع، و فروش را فرا می‌گیرد. هدف اصلی بازاریابی بهبود تبادل اطلاعات، ایجاد نیازها، ارائه پیشنهادات و محصولات مناسب، و در نهایت، افزایش فروش و رضایت مشتریان است.

3. تعریف برند سازی:

– برند سازی فرآیندی است که در آن یک شرکت یا محصول سعی در ایجاد و بهبود شناخت و تصویر مشتریان در مورد برند خود دارد. این شامل ایجاد عناصر مشخص مانند نام، لوگو، شعار، و ارزش‌های برند است. هدف اصلی برند سازی ایجاد اعتبار، اعتماد مشتریان، و تفکر مثبت درباره برند به منظور افزایش فروش و افزایش ارزش برند است.

تارگتینگ در چه زمینه های دیگری مورد استفاده قرار میگیرد؟

تارگتینگ یک مفهوم گسترده است که در اضافه به زمینه مارکتینگ و فروش، در زمینه‌های دیگر نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. در زیر چند زمینه دیگر که از تارگتینگ بهره می‌برند آورده شده است:

1. تعلیم و تربیت:

در حوزه تعلیم و تربیت، تارگتینگ به معنای تخصیص منابع و فرآیندهای آموزشی به شکلی است که نیازها و توانمندی‌های خاص یا گروه‌های خاص از دانشجویان را مد نظر داشته باشد. این ممکن است شامل طراحی دوره‌های آموزشی و ارائه مطالب آموزشی با توجه به نیازهای خاص یا استعدادهای گروه‌های خاص باشد.

2. صنعت و تولید:

در صنایع مختلف، شرکت‌ها ممکن است به منظور تولید محصولات خاص بر اساس نیازها و ترجیحات گروه‌های خاصی از مشتریان تارگتینگ کنند. این شامل تولید محصولات و خدمات با ویژگی‌ها و قابلیت‌هایی است که به دقت بازار یا گروه‌های مشتریان خاصی هدف گردیده‌اند.

3. پزشکی و بهداشت:

در حوزه پزشکی و بهداشت، تارگتینگ می‌تواند در تشخیص و درمان بیماری‌ها، تحقیقات داروسازی و تولید محصولات بهداشتی با توجه به نیازها و شرایط خاص گروه‌های جمعی مختلف مورد استفاده قرار گیرد.

4. فناوری اطلاعات:

در زمینه فناوری اطلاعات، تارگتینگ به معنای توسعه و ارائه راه‌حل‌ها و سرویس‌های مخصوص یا سفارشی برای یک بازار یا گروه خاص از مشتریان است. این ممکن است شامل توسعه نرم‌افزارها، سامانه‌ها، یا خدمات مدیریت شبکه با توجه به نیازها و مشکلات خاص یک صنعت یا کسب و کار باشد.

تارگتینگ در اساس به هر زمینه‌ای که نیاز به تمرکز بر روی یک گروه خاص از افراد یا موارد داشته باشد، قابل تطبیق است.

تفاوت تارگتینگ با ریتارگتینگ چیست؟

تارگتینگ (Targeting) و ریتارگتینگ (Retargeting) دو مفهوم مرتبط در زمینه مارکتینگ و تبلیغات آنلاین هستند، اما تفاوت‌های مهمی دارند.

1. تارگتینگ (Targeting):

توضیح: تارگتینگ به هدف‌گذاری و تمرکز بر روی گروه‌های خاص از مخاطبان در مرحله ابتدایی تبلیغات اشاره دارد.

هدف: جلب توجه و جذب مخاطبان با ویژگی‌ها و نیازهای مشخص، به منظور افزایش کیفیت ترافیک و ارتباط با جمهور هدف.

2. ریتارگتینگ (Retargeting):

توضیح: ریتارگتینگ یا همان remarketing به معنای ارائه تبلیغات به افرادی است که قبلاً با سایت یا محصولات شما در ارتباط بوده‌اند اما ممکن است بدون انجام عمل خرید یا تبدیل به مشتری نشده‌اند.

هدف: بازگشت مخاطبان به سایت و افزایش احتمال تبدیل آنها به مشتریان؛ به اصطلاح، دوباره جلب توجه افرادی که از فرصت اولیه استفاده نکردند.

تفاوت‌ها:

– مرحله استفاده:

تارگتینگ: در مرحله ابتدایی و جلب توجه.

ریتارگتینگ: در مرحله پس از تعاملات اولیه و هدف از بازیابی مخاطبانی است که قبلاً با سایت یا محصول در ارتباط بوده‌اند.

– هدف اصلی:

تارگتینگ: افزایش آگاهی و توجه اولیه.

ریتارگتینگ: بازگشت مخاطبان به سایت و افزایش نرخ تبدیل.

– محتوای تبلیغات:

تارگتینگ: معمولاً محتوای گسترده‌تر و کلی برای جلب توجه اولیه.

ریتارگتینگ: محتوای مرتبط با فعالیت‌های گذشته مخاطب، معمولاً شامل تبلیغات محصولات خاص یا پیشنهادهای ویژه.

هر دو مفهوم از تارگتینگ و ریتارگتینگ در کنار یکدیگر مورد استفاده قرار می‌گیرند تا فرآیند تبلیغات و تبلیغات آنلاین را بهینه‌تر کنند و ارتباط با مخاطبان را بهبود بخشند.

#image_title

ایا ریتارگتینگ با ریمارکتینگ یکسان است؟

بله، اصطلاحهای “ریتارگتینگ” (Retargeting) و “ریمارکتینگ” (Remarketing) در واقع به یک مفهوم اشاره دارند و در بسیاری از موارد به صورت متبادل استفاده می‌شوند. هر دو این اصطلاح به استراتژی تبلیغاتی اشاره دارند که هدف اصلی آن بازگشت مخاطبان به وب‌سایت یا فروشگاه آنلاین و افزایش احتمال تبدیل آنها به مشتریان است.

این استراتژی به این صورت کار می‌کند:
زمانی که یک فرد وارد یک وب‌سایت یا برنامه آنلاین می‌شود اما خریدی انجام نمی‌دهد، اطلاعات مرتبط با او (مانند کوکی‌ها یا اطلاعات درون‌شبکه) ذخیره می‌شود. سپس، این اطلاعات برای نمایش تبلیغات مجدد به این فرد در سایت‌ها و برنامه‌های دیگر مورد استفاده قرار می‌گیرد. هدف این تبلیغات مجدد این است که فرد را به بازگشت به وب‌سایت برانگیزاند و احتمال تبدیل او به مشتری را افزایش دهد.

بنابراین، ریتارگتینگ و ریمارکتینگ در حقیقت همان مفهوم را نشان می‌دهند و اغلب به یکدیگر جایگزین می‌شوند.

ریتارگتینگ در تبیلغات چه نقشی دارد؟

ریتارگتینگ در تبلیغات یک استراتژی مهم و موثر است که در هدفگذاری تبلیغات آنلاین استفاده می‌شود. این استراتژی به تبلیغ کردن به افرادی که قبلاً با وب‌سایت یا محصولات شما در ارتباط بوده‌اند، می‌پردازد. دو هدف اصلی در اینجا وجود دارد:

1. بازگشت مخاطبان:

– هنگامی که یک فرد وارد وب‌سایت یا برنامه‌آنلاین شما می‌شود، اما خریدی انجام نمی‌دهد، ریتارگتینگ اجازه می‌دهد که تبلیغات مجددی به او نمایش داده شود. این تبلیغات می‌توانند شامل پیشنهادهای ویژه، تخفیف‌ها، یا اطلاعات اضافی در مورد محصولات یا خدمات شما باشند، با هدف بازگشت او به سایت و انجام خرید.

2. افزایش نرخ تبدیل:

– با ارائه تبلیغات مجدد به افرادی که قبلاً با محصولات یا خدمات شما در ارتباط بوده‌اند، احتمال افزایش نرخ تبدیل (تبدیل مشاهده به خرید) افزایش می‌یابد. افرادی که قبلاً اهمیتی به محصول شما داده‌اند، با تبلیغات مجدد ممکن است تصمیم به خرید بگیرند، زیرا آگاهانه‌تر و با اطلاعات بیشتری در مورد محصول شما مواجه می‌شوند.

در کل، ریتارگتینگ به کسب و کارها این امکان را می‌دهد که به مخاطبان خود اطلاعات اضافی ارائه داده و با تبلیغات مجدد، آنها را به اقدام و تبدیل به مشتری ترغیب کنند. این استراتژی بهینه‌سازی میزان بازده تبلیغات آنلاین و افزایش احتمال موفقیت در تبلیغات را فراهم می‌کند.

مفاهیمی که با تارگتینگ مرتبط هستند؟

تارگتینگ در زمینه مارکتینگ و تبلیغات با بسیاری از مفاهیم و استراتژی‌ها مرتبط است.برخی از این مفاهیم عبارت است از:

1. بخش بندی (Segmentation):

توضیح: تقسیم بازار به گروه‌های مشخص بر اساس ویژگی‌های مشترک مانند سن، جنسیت، نیازها و سلیقه‌ها.

مثال: یک شرکت پوشاک ممکن است با توجه به سبک زندگی مختلف، خطوط محصولات مختلفی برای گروه‌های مختلف سازماندهی کند، مثل پوشاک ورزشی برای افراد فعال و لباس‌های رسمی برای افراد کارمندی.

2. نیازهای زبانی (Psychographic Segmentation):

توضیح: تقسیم بازار بر اساس عوامل نظیر ارزش‌ها، نیازها، نظرات و سبک زندگی.

مثال: یک شرکت موسیقی ممکن است تبلیغات خود را بر اساس سلیقه موسیقی مختلف مخاطبان ارائه دهد، مثلاً موسیقی پاپ برای جوانان و موسیقی کلاسیک برای افراد معلاق به هنر.

3. دموگرافی (Demographics):

توضیح: استفاده از ویژگی‌های جمعیت شناختی مانند سن، جنسیت، شغل و آموزش در هدف‌گذاری.

مثال: یک شرکت بیمه ممکن است تبلیغات خود را بر اساس سن و وضعیت تأهل مخاطبان سفارشی کند، مثلاً بیمه زندگی برای خانواده‌ها یا بیمه خودرو برای افراد جوان.

4. تارگتینگ جغرافیایی (Geotargeting):

توضیح: محدود کردن تبلیغات به یک منطقه خاص یا مکان جغرافیایی.

مثال: یک رستوران محلی ممکن است تبلیغات خود را بر اساس موقعیت جغرافیایی خود و به مخاطبان در نزدیکی آن محل تمرکز دهد.

5. تارگتینگ ساعاتی (Dayparting):

توضیح: تعیین زمان‌های خاص در روز یا هفته برای نمایش تبلیغات به گروه خاصی از مخاطبان.

مثال: یک سایت خبری ممکن است تبلیغات خود را در زمان‌هایی که تعداد بازدیدها بیشتر است، مثل ساعات اوج، نمایش دهد.

6. تارگتینگ رفتاری (Behavioral Targeting):

توضیح: استفاده از اطلاعات رفتارهای آنلاین مخاطبان برای تبلیغات هدفمند.

مثال: یک فروشگاه آنلاین ممکن است تبلیغات خود را بر اساس تاریخچه خرید و مشاهده محصولات مشتریان شخصی کند و پیشنهادات خاصی به آنها ارائه دهد.

7. پرسنا (Persona):

توضیح: ایجاد تصویر ویژگی‌های مشخصی از یک مشتری هدف با توجه به تاریخچه، نیازها و خصوصیات آن فرد.

مثال: یک کمپانی موبایل ممکن است یک پرسنا ایجاد کند که شامل ویژگی‌ها و نیازهای یک مشتری متوسط خریدار گوشی هوشمند باشد.

8. تارگتینگ اجتماعی (Social Targeting):

توضیح: استفاده از اطلاعات شبکه‌های اجتماعی برای هدف‌گذاری تبلیغات.

مثال: یک برند لباس ممکن است تبلیغات خود را بر اساس اطلاعات پروفایل اجتماعی مشتریان خود (مثلاً سلیقه موضوعات و سبک زندگی) شخصی‌سازی کند.

9. تارگتینگ موقعیتی (Contextual Targeting):

توضیح: نمایش تبلیغات به مخاطبان بر اساس محتوای محتوای صفحه یا محتوای محیط اطراف آن‌ها.

مثال: یک شرکت تجهیزات مسافرتی ممکن است تبلیغات خود را در صفحات مرتبط با مسافرت یا گردشگری نمایش دهد.

10. پیشگیری از خروج (Exit Intent Targeting):

توضیح: نمایش تبلیغات در زمانی که یک کاربر قصد خروج از وب‌سایت را دارد با هدف جلب توجه و افزایش بازگشت او.

مثال: یک فروشگاه آنلاین ممکن است یک پنجره پاپاپ نمایش دهد که تخفیف ویژه یا پیشنهاد ویژه را برای جلب توجه مخاطبان خارجی ارائه دهد.

نتیجه گیری درباره مفهوم و اهمیت تارگتینگ

تارگتینگ یک استراتژی بسیار مهم در زمینه مارکتینگ و تبلیغات است که به کسب و کارها این امکان را می‌دهد تا تبلیغات خود را به صورت هدفمند و با دقت بیشتری به گروه‌های خاص از مخاطبان ارائه دهند. این مفهوم از طریق استفاده از اطلاعات و ویژگی‌های مشتریان، ترجیحات آن‌ها و رفتارهایشان، سعی در ایجاد تبلیغاتی دارد که با نیازها و انتظارات هدف‌گذاری‌شده هماهنگ باشد.

اهمیت تارگتینگ:

1. بهبود بازده تبلیغات:

– تارگتینگ باعث بهبود بازده تبلیغات می‌شود، زیرا تبلیغات به دقت به گروه‌های خاص از مخاطبان نمایش داده می‌شود که به احتمال زیاد علاقه به محصول یا خدمات شما دارند.

2. افزایش نرخ تبدیل:

– با هدفگذاری دقیق تر، احتمال افزایش نرخ تبدیل (تبدیل مشاهده به خرید) افزایش می‌یابد زیرا تبلیغات به مخاطبانی نمایش داده می‌شود که قبلاً با محصولات یا خدمات شما در ارتباط بوده‌اند.

3. شخصی‌سازی تجربه مشتری:

– تارگتینگ به کسب و کارها این امکان را می‌دهد که تجربه مشتری را شخصی‌سازی کنند و به مخاطبان احساس کنند که تبلیغات بر اساس نیازها و ترجیحات خود طراحی شده‌اند.

4. کاهش هدر رفت منابع:

– با تارگتینگ، منابع تبلیغاتی بهینه‌تر استفاده می‌شوند زیرا هدف گذاری بر اساس داده‌های مشخص انجام می‌شود و تبلیغات به گروه‌های مشخصی از مخاطبان نمایش داده می‌شود.

5. افزایش ارتباط با مخاطبان:

– تبلیغاتی که با دقت به گروه‌های خاص از مخاطبان هدف گذاری می‌شوند، احتمال ایجاد ارتباط بیشتر و مثبت با مخاطبان را افزایش می‌دهند.

به طور کلی، تارگتینگ به کسب و کارها کمک می‌کند تا هزینه‌های تبلیغاتی را بهینه‌سازی کرده و اثربخشی کمپین‌های تبلیغاتی را افزایش دهند. این مفهوم در دنیای رقابتی امروزه به عنوان یکی از ابزارهای حیاتی در دستیابی به موفقیت تجاری در نظر گرفته می‌شود.

امیدوارم نظرات ارزشمند خود را درباره این محتوا از بنده دریغ نکنید.

راهنمای جامع تارگتینگ در مارکتینگ: ابزارها، استراتژی‌ها، و تأثیرات برتر تبلیغات هدفمند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار + 4 =

Scroll to top